تاريخچه زنبورداري در جهان و ايران

مطالب و مقالات ارسالی در مورد زنبورعسل و زنبورداری که توسط دوستان و کاربران ارسال شده است.
پرورش ملکه زنبورعسل,اصلاح نژاد,اصلاح نژاد,بيماريها وافات زنبورعسل,بازديد كندو و نگهداري,تجهيزات زنبورداري,لغات انگليسي زنبورعسل,اخبار و متفرقه,
شكل شناسي و فيزيولوژي,تغذيه زنبورعسل وزمستان گذراني

مدیر انجمن: mellifera

نمایه کاربر
mellifera
مدیر سایت زنبورعسل ایران
مدیر سایت زنبورعسل ایران
پست: 4166
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹, ۱۲:۰۰ ق.ظ
محل اقامت: آذربایجان شرقی-مرند
تشکر کرده: 4565 دفعه
تشکر شده: 2800 دفعه
تماس:

تاريخچه زنبورداري در جهان و ايران

پست توسط mellifera »

[JUSTIFY]تاريخچه زنبورداري در جهان و ايران

زنبور عسل امروزه در تمام نقاط دنيا به جز مناطق قطبي زندگي مي كند. تا قرن شانزده ميلادي زنبورعسل منحصر به دنياي قديم يعني
آسيا، آفريقا و اروپا بوده است. اولين فسيل زنبور از درون صمغ هاي بالتيك بدست آمده كه حدود 40 ميليون سال عمر دارد. زنبورعسل از
قسمت گرمسيري و نيمگرمسيري آفريقا منشاء گرفته و سپس به اروپا و شرق آسيا گسترش يافته است. از قزنها پيش زنبورعسل در
شكاف كوهها و تنه خالي درختان و مكانهاي مناسب ديگر لانه كرده و دور از عوامل نامساعد محيط و موجودات شكاري به زندگي خود
ادامه داه است. بشر براي استفاده از عسل زنبوران با روشهاي بسيار ابتدائي زنبور را از اين لانهها بيرون رانده، عسل و موم را مورد
استفاده قرار ميداده است. امروزه در بعضي از نقاط دنيا منجمله ايران (بخصوص شمال ايران) استفاده از كندوهاي طبيعي متداول و
معمول ميباشد. بشر به مرور زمان دانست كه بايد براي بهرهبرداري بهتر و بيشتر كندوهاي طبيعي را از نقاط مختلف نزديك هم جمع
نموده و در يك محل از آنها مواظبت و نگهداري كند. در بعضي ديگر از نقاط دنيا موفق به ساختن كندو شده و زنبورها را در داخل
كندوهاي ابتدائي نگهداري ميكردند. نوع كندوهاي ابتدائي بسته به شرايط محيطي منطقه و نوع مواد اوليه موجود و مهاجرت سكنه آن
ناحيه فرق مي كرد. در نقاط جنگلي دنيا زنبورعسل را در لانه طبيعي خود يعني تنه درخت نگهداري ميكردند. افراد بومي محل براي
سهولت در امر مواظبت و برداشت، تنه درخت حاوي زنبور را از بقيه درخت جدا نموده و با پوشانيدن سروته آن تعدادي از آنها را در كنار
هم قرار ميدادند. كندوهاي تنه درختي را ميتوان به صورت افقي يا عمودي قرار داد.
در نقاط ديگر دنيا كه فاقد جنگل بودند، اولين نوع كندو، كندوهاي گلي بودند كه به صورت خام يا پخته (سفال) مورد استفاده قرار
ميگرفتند. امروزه در بعضي از نقاط خاورميانه و منجمله ايران (فارس، كردستان، لرستان 9 استفاده از كندوهاي گلي و سفالي متداول
ميباشد.
در مصر قديم براي پرورش زنبورعسل از لولههاي استوانهاي سفالي استفاده ميكردند. مصريان قديم حتي زنبورداري مهاجرتي داشتند و
زنبورهاي خود را در مسير رود نيل تغيير مكان داده و از حداكثر نباتات منطقه استفاده ميكردند. نوع ديگر كندو، كندوهاي بافتني بودند كه
از الياف و تركههاي نباتات ساخته ميشدند. اين نوع كندوها شايد اولين بار از يونان گزارش شدهاند. كندوهاي بافتني تركه اي در اغلب
استان هاي ايران (آذربايجان، كردستان و استان فارس) متداول بوده و به اشكال و اندازههاي مختلف ساخته ميشوند.
براي محافظت زنبوران عسل از عوامل خارجي روي اين نوع كندوها را با خاكرس و تپاله گاو گلاندود ميكنند.
كندوهاي ابتدائي ضمن دارا بودن خصائصلازم يك كندو محافظت زنبوران در مقابل عوامل نامساعد طبيعي مانند باد، باران و حرارتهاي
بالا و پايين، بسيار كم حجم بوده و محصول كمي توليد ميكنند. براي بدست آوردن عسل و موم چنين كندوهايي زنبورها را با دود دادن و
يا آتش زدن خارج كرده و عسل و موم آنرا استخراج مي كنند. چون در اين كندو قاب موجود نيست شان ها بطور طبيعي به بدنه كندو
چسبيده و براي استخراج عسل هر سال بايد مقداري از شانهاي قسمت عقب كندو را برداشت و عسل را استخراج و موم را به مصرف
مقتضي رسانيد.
نحوه زندگي زنبوران عسل
در داخل هر كندوي زنبورعسل معمولاً يك ملكه، تعداد زيادي كارگر و وقتي مواد غذلئي در كندو كافي، شرايط آبوهوايي مناسب و كلني
در حال رشد باشد تعداد كمي زنبور نر وجود دارد. تعداد كارگرها و نرها در داخل كندو به عوامل مختلفي بستگي داشته و در طول سال اين
3 هزار نر و يك ملكه وجود دارد. اين تعداد زنبور - 60 هزار كارگر، 2 - تعداد تغيير ميكند. در يك كلني متوسط در فصل رشد حدود 40
به صورت اجتماعي زندگي كرده و برحسب سن، فعاليتهاي كندو بين آنها تقسيم ميگردد. كمترين تعداد زنبوري كه قادرند در يك كندو
200 كارگر و يك ملكه است. اين تعداد به علت فعاليتهاي مختلف و زياد قادر به ادامه حيات - براي مدت كمي زنده بمانند حدود 150
نبوده و از بين خواهند رفت.
از نظر جنسي در كندو دو نوع زنبور وجود دارد كه شامل نرها و مادهها هستند. نرها از تخمهاي بارور نشده و مادهها از تخمهاي بارور شده
2كروموزومي ميباشند. n كروموزومي و مادهها n به وجود ميآيند. بنابراين نرها
اختلاف بين زنبوران كارگر و ملكه اختلافات ظاهري يا فنوتيپيكي بوده و هيچگونه اختلافات ژنتيكي ندارند. اين اختلافات در ملكه و
عدهاي معتقدند كه اين اختلافات به مقدار مواد .(Winston, كارگرها اساساً بستگي به نوع و مقدار تغذيه در دوران لاروري دارد ( 1987
غذائي اصلي در دوران لاروي بستگي دارد نه نوع مواد غذائي. مواد غذائي اصلي در تغذيه لاروها ژله شاهانه ميباشد كه از دو جفت غده
شيري و آرواره اي ترشح ميگردد. غدد شيري مواد پروتئيني و غده آروارهاي اسيدهاي چرب ترشح ميكنند كه از اختلاط آنها ژله شاهانه
حاصل مي شود.
اختلاف بين زنبورهاي نر، كارگر و ملكه
2 كروموزومي (ديپلوئيد) ميباشند. نرها هم از نظر n كروموزومي (هاپلوئيد) و مادهها يعني ملكه و كارگر n همانطوري كه گفته شد نرها
جنسيت وهم از نظر بعضي از اعضاء خارجي بدن با زنبوران كارگر و ملكه فرق دارند. زنبوران ملكه و كارگر از نر ژنتيكي با هم شبيه بوده
ولي به علت تغذيه مختلف در دوران لاروي هم از نظر ظاهري و هم از نر بعضي از دستگاههاي داخلي بدن با هم فرق دارند. در جدول زير
اختلافات مهم ظاهري زنبورهاي نر، كارگر و ملكه با هم مقايسه شده است.
جدول
زنبوران كندو
زنبورانعسل كارگر به صورت طبيعي و عادي پس از خروج از سلولها تا مدت سه هفته در داخل كندو مانده، و وظايف مختلفي را تناسب
با سن خود انجام مي دهند. در سه روزه اول زندگي وظيفه كارگران تميز كردن سلولهايي است كه به تازگي خود و يا ساير زنبورها از آن
خارج شدهاند. بين 3 تا 6 روزگي غذا دادن به لاورهايي كه سن آنها بيشتر از سه روزه است به عهده اين زنبورها است. وظيفه بعدي
زنبوران كارگر يعني در سن 6 تا 12 روزگي، غذا دادن به لاورهاي جوان كمتر از سه روزه است.
در هفته سوم زنبوران كارگر وظائف بيشتري به شرح زير انجام ميدهند:
-1 تميز كردن كندو از مواد خارجي و زنبورهاي مرده
-2 بسته بندي گرده هاي گل در سلول ها
-3 ترشح موم و ساختن لانههاي مومي
-4 بستن سلول هاي پر شده از عسل و يا سلول هايي كه در آنها لارو پيله تنيده است.
-5 گرفتن شهد گل از زنبوران مزرعه
-6 تبديل شهد گل به عسل
-7 كاربرد بره موم
-8 تغذيه و مواظبت از ملكه
-9 ساختن زهر در غده سازنده زهر و ذخيره آن در كيسه ذخيره زهر
-10 محافظت از كندو
21 روزگي بيشترين مقدار زهر را در كيسه ذخيره زهر داشته و وظيفه اصلي آنها محافظت از كندو است. - زنبورانعسل در سن 18
زنبوران مزرعه
پس از گذشت سه هفته از عمر زنبورانعسل كارگر ابتدا پرواز تمريني شروع شده و سپس پرواز اصلي براي آوردن غذا آغاز ميگردد.
زنبورانعسل كارگر برحسب نياز كندو مواد مورد احتياج خود را به كندو ميآورند. عدهاي از زنبورها شهد گل، برخي گرده گل، تعدادي آب
و معدودي بره موم جمعآوري ميكنند. اغلب يك زنبور كارگر تواماً شهد و گرده را به كندو مي آورد. در شرايط غيرعادي كه كندو به
كمك به خصوصي نياز دارد تقسيم كار مسير عادي خود را از دست ميدهد. مثلاً در موقع نياز به غذاي بيشتر زنبوران يك تا دو هفتهاي از
كندو خارج مي شوند و يا براي تأمين و تنظيم درجه حرارت داخل كندو بيشتر زنبورها از سنين مختلف در داخل كندو مانده و با بال زدن
وظيفه خنك كردن كندو را به عهده ميگيرند.
مراحل رشد و نمو زنبوران عسل
ملكه تخم هاي خود را در ته سلولهاي شان و عمود بر محورشان با مواد چسبندهاي كه ترشح ميكند ميچسباند.
پساز گذشت سه روز تخم ها باز شده و از آنها لاروهاي كوچك سفيررنگي خارج گرديده و بلافاصله توسط موادغذايي كه كارگرها تهيه
ميكنند احاطه ميگردد. لاروها در ته سلولها چمبر زده و به تغذيه و رشد خود ادامه ميدهند. لاروها وقتي به حداكثر رشد رسيدند بدور
خود پيله تنيده و كارگران سر اين نوع سلولها را با موم ميپوشانند.
دوران باروي مشتمل بر 5 سن يا دوره ميباشد.
در داخل سلولهاي سرپوشيده لاروها به شفيره تبديل شده و پس از پايان دوران شفيرگي، حشرات كامل پيله و سرپوش سلولهاي مومي
را پاره كرده و از آن خارج ميشوند.تغييرات دوران دگرديسي (مراحل مختلف رشدونمو از تخم تا حشره كامل) به تدريج و طي دو عمل از
بين رفتن بعضي از خصوصيات لاروي و به وجود آمدن اعضاء و ضمائم حشرات كامل در دوران شفيرگي صورت ميگيرد. مراحل رشدونمو
زنبوران كارگر، نر و ملكه با هم شبيه بوده اما از نظر طول هر دوره با هم فرق دارند.
در جدول زير طول دوران رشد زنبور كارگر، نر و ملكه با هم مقايسه شده اند.
جدول
كه گونههاي مختلف زنبورعسل در آن قرار دارند اطلاعات كافي فسيلشناسي وجود ندارد. Apidae در خصوصقدمت تاريخي خانواده
برخي از محققين معتقدند كه اجداد اوليه زنبورعسل كه زنبورهاي گوشتخوار و انفرادي بودهاند حدود 70 ميليون سال پيش ميزيسته اند
از آن زمان به بعد تدريجاً گونههاي زنبورعسل با تغيير در رژيم غذائي اجداد آنها از گوشتخواري به شهد و (Evans, 1969)
گردهخواري ظاهر شدند.
قديميترين فسيل شناخته شده از زنبورعسل قدمتي حدود 50 ميليون سال دارد كه خصوصيات ظاهري آن تا حدودي به زنبورعسل
امروزي شباهت دارد، ولي فسيل كشف شده از زنبورعسل كه كاملاًشبيه زنبورانعسل امروزي است به حدود 30 ميليون سال پيش
.(Zander and Weiss, تخمين زده شده است( 1964
تقسيم ميشود. تمام Meliponinae, Euglossinae, Bombinae Apinae, خود به چهار زير خانواده Apidae خانواده
Apis قرار ميگيرند. در دنيا چهارگونه زنبورعسل وجود دارد كه گونه زنبورعسل كوچولو Apinae گونههاي زنبورعسل در زير خانواده
در آسيا و گونه چهارم يعني زنبورعسل Apis cerana F. و زنبورعسل هندي Apis dorsata F. زنبورعسل بزرگ ، florea F.
در بيشتر نقاط جهان انتشار دارند. Apis mellifera L. اروپائي
در داخل كندو يا محوطه بسته در روي شانهاي متعددي كه درست ميكنند Apis cerana F. و Apis mellifera L. دو گونه
زندگي ميكنند. سيستم مكالماتي و ارتباطي بين افراد اين دو گونه تكامل زيادي يافته و از نظر اقتصادي اهميت زيادي دارند. در حالي كه
به صورت آزاد زندگي كرده و هيچ وقت در داخل محيط بسته كندو قادر به ادامه Apis dorsata F. و Apis florea F. دو گونه
حيات نيستند و برخلاف دو گونه قبلي فقط يك شان درست ميكنند. ضمناً سيستم مكالماتي بين آنها ابتدائيست. از چهارگونه موجود
فقط در Apis florea F. در اغلب نقاط ايران به جز مناطق كويري انتشار دارد. گونه Apis mellifera L. زنبورعسل در دنيا، گونه
قسمت جنوب و جنوبغربي و شرقي ايران انتشار دارد. گرچه محققين مختلف در مورد انتشار جغرافيايي و تغييرات منطقهاي دو گونه
روش طبقهبندي (Dupra ,1965 a,b , زنبورعسل اروپائي و هندي گزارشات مختلفي ارائه نمودهاند ولي دوپرا ( 1964, 1962
جديدي را براي اين گونه ارائه نموده و بر آن مبنا سرزمينهاي اصلي و منطقه پراكندگي اين گونهها را مشخص نمود. زنبورعسل اروپائي
از قسمتي از اروپا و آفريقا و قسمت غربي اسيا منشاء گرفته و گسترش يافته است. در صورتي كه زنبورعسل هندي در جنوب و شرق آسيا،
جزاير اندونزي و ژاپن گسترش يافته است.
با نگاهي دقيق به داخل كندو متوجه ميشويم كه زنبورها كارهائي كه لازم است خودبه خود انجام ميدهند و ظاهرًا بين آنها تقسيم كار
انجام شده است. ولي حقيقت امر اين است كه كارها بين آنها تقسيم نشده بلكه فعاليتهاي مختلف را به اقتضاي سن و تحريكات مختلفي
كه دريافت ميكگنند انجام ميدهند. ناگفته نماند كه در طول تاريخ زنبورعسل از نظر ساختنمان بدني و رفتاري تكامل يافته بهطوري كه
بهصورت امروزي قادر است فعاليتهاي مختلف زندگي اجتماعي خود را در داخل كندو به تناسب سن خود انجام
.(Seeley, دهد( 1985,1982
را بهتر متوجه شويم بهتر است بجاي اينكه تمام جمعيت كندو را مورد بررسي قرار دهيم فقط يك زنبور را « تقسيم كار » براي اينكه مفهوم
در نظر گرفته و سؤال كنيم كه اين زنبور از كجا ميداند كه چكار بايد بكند؟ چگونه بايد آن كار را انجام دهد؟ و كجا و چه موقع بايد كار
بخصوص را انجام دهد؟ بايد توجه داشت كه زنبورعسل و ساير حشرات قدرت درك و فهم مثل حيوانات بزرگتر را نداشته و مغزآن بسيار
كوچك و ساده ميباشد. از طرف ديگر اين سؤال مطرح است كهع چرا زنبورها در د اخل كندو و همزمان فعاليتهاي مختلفي را انجام
ميدهند؟ پاسخ اين سؤال ايناست كه هر زنبور در داخل كندو از ساير زنبورها به نحوي از جمله از نظر تركيب ژنيتيكي، تحريكات داخل
بدن، وضعيت فيزيولوژيكي بدن و غيره متفاوت ميباشد. از طرف ديگر امكان ندارد دو زنبور در داخل يك كندو دقيقاً در مكان يكساني
واقع شوند و تحريكات يكساني را دريافت كنند. اين موضوع به اين مفهوم است كه هر يك از زنبورهاي داخل كندو تحريكات خارجي
متفاوتاي را بر حسب مكان استقرار خود ديافت ميدارند.مثلاً زنبوري كه در مدخل سلولي كه حاوي لارو است با زنبوري كه نزديك ملكه
قرار دارد تحريكات متفاوتي درافت ميدارند. بنابراين هر زنبور ممكن است در لحظات و ثانيههاي مختلف تحريكات متفاوتي دريافت دارد
است كه « رفتار گشتزني » و عكسالعمل و يا رفتار متفاوتي را از خود نشان دهد. يكي ئاز رفتارهاي مهم و عادي زنبوران در داخل كندو
زنبور در فضاي تاريك كگندو به نقاط مختلف حركت كرده و بر حسب وضعيت ساختماني بدن خود تحت تأثير تحريكات مختلفي قرار
ميگيرد. در اين صورتتحريكاتي كه بيشترين اثر را روي آن داشته باشند باعث بروز عكسالعمل خاصي از وي ميشوند. مثلاً تغذيه نوزادان
فقط بوسيله كارگرهائي انجام ميشود كه غدد غذائي آنها كه ترشح ژله سلطنتي ميكند رشد كافي كرده و در اثر نزديك شدن به لاروهاي
تحريك شده و آنها را غذا ميدهند. به عبارت ديگر هر زنبور كارگر از موقعي كه از حجره خود متولد ميشود بر حسب وضعيت ساختمان
بدن خود تحت تأثير تحريكات خارجي در هر مرحله از رشد و سن خود عكسالعمل معيني را انجام ميدهد. اگر يك زنبور كارگر را از
ابتداي تولد تا انتهاي مرگ عادياش مورد مطالعه قرار دهيم فعاليتهايي را كه برحسب سن خود انجام ميدهد عمدتاً به شرح زير است:
1 روزگي تميز كردن سلولها -3
3 روزگي تغذيه كردن لاروهاي مسنتر (بيشاز سه روزگي) -6
12 روزگي - 6 روزگي تغذيه كردن لاروهاي جوانتر (خوردن عل و گرده جهت ترشح ژله 18 -12
ترشح موم، ساختن شان
18 روزگي گارد بودن و تبديل شهد به عسل -20
20 روزگي به بعد چراي در صحرا، مزرعه و باغات جهت جمعآوري شهد، گرده گل، آب، بره موم و غيره.
لازم به توضيح است كه تقسيمبندي فوق دقيقاً در مورد همه زنبورها صادق نيست زيرا تا حدودي تداخل دارد و برحسب شرايط محيطي
ممكن است تغيير كند ولي به طور عموم قابل قبول است.
اكثر نتايج به دست آمده مبين اينست كه فعاليتهاي داخل كندو بسيار پيچيده، متنوع و منظم ميباشند و اكثر وابستگي مشخصي با سن
زنبور و وضعيت فيزيولوژيكي آن دارد. به عبارت ديگر زنبورهاي جوان معمولاً در دو سه هفته اول زندگي در داخل كندو باقيمانده و
كارهاي داخل كندو را انجام ميدهند ولي كمكم كه مسنتر ميشوند به خارج از كندو رفته و فعاليتهاي خارج از كندو را عهدهدار
در سال 1930 گزارش نمود كه زنبورها در هر شرايطي به طور غريزي نياز كلني خود را حس كرده و بدون توجه Haydak . ميگردند
به سن خود در حدود امكانات نسبت به انجام كارها اقدام مينمايند. بنابراين در يك كلني طبيعي و در شرايط عادي اكثر فعاليتهاي داخل
كندو به وسيله زنبورهاي مختلف و به اقتضاي سن و شرايط فيزيولوژيكي آنها انجام ميشود.
جهتيابي توسط زنبورعسل
مهمترين وظيفه زنبورهاي كارگري كه بيش از 20 روز از عمرشان گذشته است چراي در مزارع، باغات و صحرا جهت جمعآوري شهد،
گردهگل، آب و صمغ يا بره موم ميباشد. به منظور انجام اينگونه فعاليت ها اينگروه از زنبورها مجبوربه انجام پروازهاي شناسايي و
جهتيابي ميباشند.براي انجام پروازهاي شناسايي ابتدا از كندو خارج شده و در اطراف آن به مدت حدود 5 دقيقه پروازميكنند. اين پرواز
درهنگام بعدازظهرانجام ميشود و بعدًا به كندو مراجعت ميكنند. در اينگونه پروازها، زنبورها اختصاصاً محل دقيق كندوي خود را شناسايي
مي كنند.برايشناساييدقيقمحلكندو ازعلائم زميني اطرافكندومثلدرختان، بوتهها، جويبارها و هرگونه علامتي كه نزديك كندو باشد
.(Frisch & Lindauer, استفاده ميكنند( 1654
در مرحله بعدي پروازهاي ديگري به نام پروازهاي ديگري به نام پروازهاي جهتيابي انجام ميدهند. زنبورهاي كارگر براي جمعآوري
شهد، گردهگل، آب و غيره ممكن است تا شعاع حدود 6 تا 7 كيلومتر از كندو پرواز كرده و دور شوند لذا لازم است جهت مراجعت به كندو،
راه خود را تشخيصداده و ضمناً از كوتاهترين راه به كندو باز گردند.
براي جهتيابي، زنبورهاي كارگر از خورشيد به عنوان يك قطبنما استفاده ميكنند، به اينترتيب كه قادر به تشخيص شمال، جنوب،
(Frisch &Lindauer, شرق و غرب خواهند بود. ( 1954
هر چشم، مركب از چندين چشم ساده ساخته شده است كه ميتوانند قسمتي از رنگ نورخورشيد را دريافت دارند. يعني اينكه چشمهاي
ساده موجود در چشم مركب به عنوان شيشه پلاريزه عمل كرده و درجه معيني از طيف نور را دريافت ميدارند و زنبور در مراجعت به كندو
فقط در جهتي حركت ميكند كه همان طيف نوري را كه در رفتن دريافت داشته است دريافت دارد. زنبورهاي كارگر براي پروازهاي
جهتيابي علاوه بر تحريكات نوري از علائم زميني مثل درختان، جويبارها، تپهها، كوهها، ساختمانها و غيره و همچنين تحريكات بويايي
گلها نيز براي جهتيابي خود استفاده مي كنند.
زنبور عسل قادر است نور خورشيد را در موقعي كه آسمان كاملاً ابري است دريافت دارد. اين موضوع به علت حساسيت زياد چشمهاي
پس از انجام پروازهاي شناسائي و جهتيابي و پس از .(Frisch, زنبورعسل به اشعه ماوراء بنفش است كه از ابر عبور ميكند ( 1958
آنكه منبع غذائي يافته شد، زنبور چراكننده به كندوي خود مراجعت كرده و با انجام رقصهاي مخصوصو دادن مقداري از شهد به ساير
زنبورها، محل دقيق منبع غذا را اطلاع ميدهد. در مورد منبع گردهگل، علاوه بر انجام رقصهاي مخصوص، بوي گردهگل آورده شده نيز
ملاك مهمي جهت يافتن آن منبع توسط ساير زنبورها است.
زنبورهاي چراكننده تازه كار كه اطلاعات را از زنبورهاي با تجربه قبلي دريافت داشتهاند ممكن است به خارج كندو رفته و به همان منابع
غذا مراجعه نمايند. همانطور كه قبلاًگفته شد زنبورهاي چرا كننده شهد گلها، و آب را در چينهدان (معده عسل) خود، گردهگلها و صمغ يا
بره موم را در روي زنبيل گرده پاهاي عقبي به كندو حمل ميكنند.
عسل
عسل ماده شيرين و غليظي است كه توسط زنبوران عسل از شهد گل گياهان جمعآوري و تغيير شكل يافته و سپس در داخل سلولهاي
مومي كندو ذخيره ميشود.
تعريف جامعتر عسل كه در سال 1906 در آمريكا ارائه شده عبارتست از:
ترشح مواد قندي درختان و شهد گل نباتات كه توسط زنبوران عسل جمعآوري، تغيير يافته و درون سلولهاي قاب ذخيره ميشود را »
«. عسل گويند. عسل مادهاياست كه از نظر گردش نوري چپگرا ميباشد كه حداكثر 25 % آب، 25 % مواد معدني، و 8% ساكاروز دارد
مقدار آب و ساكاروز در تعريف بالا زياد ميباشد. white, et al.,1962; feinberg, بهنظر بعضي از محققين از جمله 1951
انواع عسل
عسل را بر حسب منبع جمعآوري شهد گل و يا به عبارت ديگر نوع گياه طبقهبندي ميكنند. اگر چه زنبورهاي عسل اغلب در هر زمان
معين از يك گونه نبات تغذيه ميكنند ولي احتمال اينكه شهد را از چندين نبات تهيه كنند وجود دارد. در مناطق وسيع كشاورزي كه يك
محصول بيشتر كاشته ميشود، معمولاً عسلها را ميتوان بر حسب نوع محصول نامگذاري كرد. براي مثال، عسل مركبالت، عسل شبدر،
عسل يونجه و غيره.
در ايران بخصوص در مناطق روستائي به علت تنوع زياد نباتات و استفاده زنبوران عسل از گياهان وحشي و كوهستاني، عسلها معمولاً
مخلوط ميباشند و عسلهايي را كه از شهد نباتات كوهستان تهيه ميگردد بنام عسلهاي كوهستان نامگذاري ميكنند.
نوع ديگر طبقه بندي عسل بستگي به نحوه توليد و استخراج عسل دارد. مثلاً عسل مايع، عسل كريستاليزه يا رس كرده، عسل با قاب يا
شان و يا مخلوطي از عسل مايع و قطعهاي از عسل در داخل شان كه در ظرفهاي گوناگون و به وزنهاي مختلف بستهبندي كرده و به
بازار عرضه ميشود.
در بعضي از كشورهاي جهان عسل را بسته به ميزان شفافيت، مقدار آب و عطر آن از يك تا چهار درجهبندي ميكنند. عطر عسل بستگي
به نوع گل، و شفافيت آن بستگي به عدم وجود دانههاي گرده، حبابهاي هوا و ساير مواد معلق در عسل دارد. وجود ذرات موم و بره موم در
18 درصد باشد. رنگ عسل يك عامل / عسل سبب تيرگي و كدري رنگ عسل ميگردد. مقدار آب در عسل درجه يك نبايد بيشتر از 6
تعيين كننده كيفيت آن نبوده و از بيرنگ تا زرد كهربايي و حتي قرمز و تيره تغيير ميكند.
ارزشغذائي و داروئي
مصرف عسل در كودكان و كهنسالان به علت هضم و جذب سريع آن اهميت زيادي دارد. عسل به علت جذب سريع در داخل دستگاه
گوارش، تخمير الكلي ايجاد نميكند. وجود اسيدهاي آزاد در عسل سبب جذب مواد چربي شده و كمبود آهن را جبران مينمايد.
ورزشكاران در فواصل ورزش، عسل مورد استفاده قرار ميدهند. استفاده از عسل به عنوان منبع انرژي در ورزشهائي چون فوتبال،
بسكتبال، شنا، دو، كشتي و دوچرخهسواري بسيار معمول ميباشد.عسل را به علت داشتن مقدار پروتئين در كارخانجات تهيه آب سيب
عسل از زمانهاي بسيار قديم درپزشكي مصرف داشته است. .(Lee, et al., جهت زلال نمودن آن به كار ميبرند ( 1985
معتقد است كه عسل به علت داشتن قند زياد، مواد معدني و همچنين خاصيت باكتري كشي آن براي پوشش محل ،Bulman, 1955
گزارش كرده است كه عسل براي معالجه زخمهاي سطحي و همچنين Blomfield, جراحيها مورد استفاده قرار گرفته است. 1973
زخممعده توصيه ميشود. عسل همچنين براي پوشش داروهاي بدمزه و تلخ مورد استفاده قرار ميگيرد. علاوه بر اين عسل براي ساختن
بسياري از داروها خصوصاً شربت هاي سينه به كار برده ميشود.
مهمترين مورد عسل به عنوان غذاي انسان ميباشد كه به روشهاي مختلف از جمله مصرف مستقيم، تهيه انواع شيريني، مصرف در
ساختن نوشابهها و غيره به كار برده ميشود. برخلاف تصور بعضيها كه عسل را براي مرضقند بيضرر مي دانند، عسل براي بيماري قند
مضر بوده و مصرف عسل در رژيم غذايي اين افراد بايد زيرنظر پزشك متخصصباشد.
موم زنبور عسل
از زمانهاي قبل از تاريخ موم زنبورعسل مورد استفاده انسان بوده است. مصريهاي قديم در 4200 سال قبل از ميلاد مسيح، زنبور
عسل را نگهداري كرده و موم آنرا براي ساختن قالب، براي نوشتن و همچنين براي موميايي كردن و محفوظ كردن اجساد مردههايشان
بكار ميبردهاند. روميان قديم از موم زنبورعسل در كوزهگري، رنگرزي و نساجي استفاده ميكردهاند. انواع عروسكهاي مومي از معابد
يونانيها و روميان قديم يافت شده است. كاربرد موم زنبورعسل براي تأمين روشنائي از زمانهاي بسيار قديم خصوصاً در مصر بسيار رايج
براي اولين بار شمع توسط يونانيها با بكارگيري نخ كتاني و موم زنبورعسل ساخته شد و براي توليد و .(Crane, بوده است( 1983
تأمين روشنائي از آن استفاده گرديد. در قرن وسطي موم زنبورعسل كالاي بسيار با ارزشي بوده به طوري كه مجسمههاي مومي در
كليساها براي دفع بديها و دور كردن شيطان نگهداري ميشدند زيرا عقيده بر اين بود كه اگر مجسمه مومي كسي آسيب بيند آن شخص
نيز آسيب خواهد ديد. در قرن هفدهم كفپوشهاي چوبي قصرهاي فرانسه را بوسيله موم زنبورعسل صيقل داده و واكس ميزدند. در دوران
رنسانس در ايتاليا از موم زنبورعسل براي قالبسازي و كشيدن تمثال به مقدار زيادي استفاده ميشده است. موم زنبورعسل در ساختن
مركب براي چاپ و نوشتن، از قديم بسيار رايج بوده و هست.
كاربرد موم زنبورعسل آنقدر فراوان گرديد كه كم كم توليدات آن نتوانست جوابگوي نياز صنايع مختلف باشد به طوري كه امروزه كمتر
صنعتي است كه از موم به نحوي استفاده نكند. لازم به ذكر است كه چون توليد موم زنبورعسل بسيار گران مي باشد و از طرف ديگر
منابع ديگري مانند مومهاي گياهي، حيواني و مصنوعي براي توليد ساير انواع موم وجود دارد امروزه در صنعت بيشتر از مومهايي غير از
موم زنبورعسل استفاده ميشود. ولي آنچه كه حائز اهميت است اينست كه يكي از راههاي عمده استفاده از موم زنبورعسل در صنعت
زنبورداري است و هيچ نوع مومي كيفيت و مرغوبيت موم خالصزنبورعسل را براي اين صنعت ندارد.
توليد موم زنبورعسل
است كه بيشترين Apis در راسته زنبورها، جنسها و گونههاي مختلفي وجود دارند كه موم توليد ميكنند. مهمترين آنها گونههاي جنس
و مرغوبترين موم زنبورعسل از آنها توليد ميشود.زنبورعسل كارگر موم را بوسيله چهارجفت غدد مومي خود كه در طرفين و زير چهار حلقه
آخر قابل رويت شكم واقع شدهاند ترشح ميكند. ترشح موم توسط غدد مومي به واسطه تغذيه از موادقندي و هضم و جذب آنها صورت
ميگيرد. موم در ابتداي ترشح از غدد مومي به صورت مايع بوده و در پاكتها يا محفظههاي كوچك طرفين غدد قرار گرفته و در مجاورت
هوا سخت شده و به صورت فلس يا پولك درميآيند. پولكهاي مومي به وسيله پاهاي عقبي زنبور كارگر به طرف قطعات دهاني منتقل
شده كه با حركات مختلف پاهاي جلوئي و قطعات دهاني و همچنين اضافه كردن مقداري از بزاق دهان به موم آنرا شكل داده و براي
ساختن سلول يا لانه خود به سطح شان ميچسباند.
تغذيه از مواد قندي خصوصاً شهد و عسل توسط زنبورعسل براي توليد مومم بسيار حائزاهميت است. ثابت شده است كه زنبورهاي كارگر
به عبارت ديگر غدد مومي زنبورهاي كارگر .(Rosch, فقط در فاصله سني حدود 10 تا 17 روزگي قادر به ترشح موم هستند ( 1927
در اين دوره فعال بوده و ميتوانند موم ترشح كنند. گرچه عدهاي از كارگرها تا چند روز پس از اين سن نيز ممكن است كمي موم ترشح
بنابراين .(Rosch, كنند ولي اين عمل در قبال مصرف چربيهاي ذخيره بدن انجام شده و عمر زنبور را نيز كوتاه ميكند ( 1930
زنبورهاي كارگري كه در فاصله سني 10 تا 17 روزگي هستند در دوران جريان شهد طبيعي، و يا با تغذيه از عسل و يا شربت مداوم، قادر
به توليد موم ميباشند.
8 كيلوگرم عسل مصرف ميكند / مطالعات نشان داده است كه زنبورعسل براي توليد يك كيلوگرم موم به طور متوسط 4
بنابراين اين فرآورده كندو با توجه به اين كه وقت وانرژي زيادي توسط زنبورها براي توليد آن به كار برده .(Whitcomb, 1946)
ميشود بسيار باارزش و گران ميباشد.
گرده گل گرده گل كه در واقع مجموعهاي از سلولهاي نر توليد شده در بساك پرچم هاي گل ها ميباشد در امر پرورش زنبورعسل
حائزاهميت است. هر يك از دانههاي گردهگل متشكل از چندين سلول نر گياه ميباشد. زنبورعسل در جريان ملاقات گلها دانههاي گرده
را كه به موهاي سطح بدن وي ميچسبند جمعآوري كرده و به سبد گرده كه روي پاهاي عقب او واقعند منتقل مينمايد. معمولاً مقداري
عسل و بزاق دهاني خود را نيز به گرده اضافه ميكنند كه خصوصيات و تركيب آن با گرده اوليه متفاوت ميباشد و به آن نان زنبور گفته
ميشود.
ولي نميتوان آنرا براي مدت طولاني در انبار (Stroikov, نان زنبر از نظر مواد غذايي، ارزش بيشتري براي زنبورعسل دارد ( 1963
نگهداري نمود زيرا كيفيت آن در اثر تخمير شدن از بين ميرود. علاوه بر اين ثابت شده است كه گرده گل تازه نسبت به نان زنبور تأثير
بيشتري روي تخم ريزي ملكه دارد. مقدار و كيفيت گردهگل جمعآوري شده توسط كلنيهاي زنبورعسل بسيار متفاوت ميباشد و بستگي
به عوامل مختلفي از جمله زمان سال، فراواني گلهاي گردهزا، جمعيت و نياز كلنيها، شرايط آبوهوائي، و غيره دارد. همچنين گرده گل
هاي جمعآوري شده توسط يك كلني نيز از منابع مختلف ميباشد كه از نظر كيفيت متفاوتند. گردهگل به عنوان غذاي ضروري زنبورعسل
تأمين كننده انواع پروتئينها، چربيها، قندها، املاح، ويتامينها و مواد كمياب ميباشد كه نقش بسيار مهمي در فيزيولوژي و بيولوژي آن
ايفا مينمايند. مقدار گردهگل مورد نياز سالانه يك كلني متوسط حدود 20 تا 30 كيلوگرم تخمين زده شده است.
بره موم يا صمغ
بره موم يا صمغ كه گاهي بهآن چسب زنبور نيز گفته ميشود ماده خميري و چسبناك است كه زنبورها از درختان و گياهان ديگر
جمعآوري و به كندو ميآورند. اين ماده ممكن ايت از جوانه (مثل درختان تبريزي) و يا از پوست درختان (مثل درختان كاج و ساير سوزني
برگان) ترشح شود كه زنبورها در هنگام نياز آنرا جمعآوري مينمايند. به موم معمولاً توسط زنبورهاي مسنتر كه بيش از 3 هفته سن
داشته باشند و در ساعات اوليه روز جمعآوري ميشود. كاربرد بره موم توسط زنبور عسل بسيار متعدد است. مهمترين مصارف آن در داخل
كندو عبارتند از: پركردن شكافها، تنگ كردن سوراخهاي تهويه، تنگ كردن سوراخ پرواز، ترميم شكستگيها، جلا دادن سطح داخلي
كندو، جلا دادن سطح داخلي سلولةاي پرورش نوزادان، محكم كردن محل اتصال قابها، موميايي كردن اجساد حيوانات خارجي كه به
داخل كندو راه يافته و كشته شدهاند و يا مردهاند و زنبورها قادر به خارج كردن آنها نيستند (مثل جسد موش، حلزون، مارمولك، مار و
غيره).
مهمترين گساهاني كه زنبور عسل از آنها بره موم جمعاوري ميكند عبارتند از انواع درختان صنوبر، نارون، بلوط، توسكا، فندق و بيد بلوط،
زنبورهاي جمع آورنده بره موم بوسيله قطعات (Ghisalberberti, 1979, Kogust, 1985 Konig, توسكا، فندق و بي( 1985
دهاني و پاهاي خود آنرا جمع كرده و بداخل سبد منتقل و به كندو حمل ميكنند.
زنبور آورنده بره موم معمولاً در محلي در روي كف كندو قرار گرفته و براي جدا كردن بره موم از روي پاهاي خود مدتها وقت صرف
ميكند. ممكن است زنبورهاي ديگر در اينكار بهوي كمك كنند. تعداد زنبورهايي كه در يك كلني براي جمعآوري بره موم فعاليت
ميكنند بسيار محدود ميباشد. ضمناً مقدار بره موم جمعآوري شده در مواقع مختلف سال نيز متفاوت است. در فصل سرد مقدار بيشتري
بره موم به كندو آورده ميشود.
ژله شاهانه يا ژله رويال
ژله شاهانه يا ژله ساطنتي توسط غدد زير حلقي زنبورهاي كارگر پرستار وقتي در سنين 2 تا 12 روزهگي هستند ترشح شده و به عنوان
غذاي اصلي ملكه در تمام دوران زندگي او، و به نوزادان كارگرها و نرها در مراحل اوليه رشد آنها داده ميشود. توليد و ترشح ژله شاهانه
توسط زنبورهاي پرستار بستگي به دغذيه آنها از گرده گل دارد.
خصوصيات و تركيب شيميايي ژله شاهانه
ژله شاهانه مادهايست خامه مانند، برنگ سفيد شيري، با بوي كمي تند، و مزه تلخ، حاوي مقدار زيادي ازت بوده و حالت اسيدي دارد.
موارد استفاده از ژله شاهانه
بعضي از محققين بدون آنكه پشتوانه علمي قوي ارائه دهند معتقدند كه ژله شاهانه خواص بسيار ارزندهاي به عنوان يك ماده غذائي و
همچنين داروي مؤثري براي درمان بسياري از بيماريهاي انسان ميباشد. اين دسته از محققين معتقدند كه ژله شاهانه باعث افزايش
طول عمر شده، براي درمان بعضي از بيماريهاي قلب و جهاز هاضمه و بسياري از بيماريهاي ديگر مؤثر ميباشد.
زهر زنبور عسل
زهر زنبور عسل كه توسط غده توليد زهر زنبور كارگر و ملكه ساخته مي شود در داخل كيسهاي بنام كيسه زهر ذخيره شده و در هنگام
نيش زدن زنبور، از طريق مجراي داخل نيس به داخل بدن شخص نيش خورده وارد ميگردد. توليد زهر بلافاصله پس از تولد زنبور بالغ
آغاز ميشود و به تدريج با مسنتر شدن زنبور مقدار آن بيشتر ميگردد. وقتي زنبور به سن حدود 16 تا 19 روزگي رسيد كيسه زهر آن
كاملاً پر از زهر شده و ترشح زهر متوقف ميگردد. زنبور كارگر در اين سن معمولاً وظيفه محافظت از كلني را عهدهدار ميباشد.
عكسالعمل انسان در مقابل زهر زنبور عسل
انسان در مقابل زهر زنبور عسل عكسالعملهاي متفاوتي از خود نشان ميدهد كه بستگي به درجه حساسيت افراد مختلف در مقابل اين
ن 8ع زهر دارد.
انواع عكسالعملهاي افراد مختلف بشرح زير خلاصه ميگردد:
-1 حساسيت موضعي: شامل علائم درد، سوزش و متورم شدن محل نيشخورده. اكثر افراد اينگونه عكسالعمل را از خود نشان
ميدهند.
-2 خارش عمومي بدن: شامل خارشدر قسمتهاي مختلف بدن مثل خارش بيني، گوش، لبها، پوست بدن و غيره.
-3 عكسالعمل منطقهاي بدن: در اين حالت قسمت وسيعي از اطراف محل نيشخورده احساس درد و سوزش كرده و متورم
ميگردد. مثلاً زنبور به انگشت دست نيش زده ولي تمام دست عكسالعمل فوقالذكر را از خود نشان ميدهد.
-4 بيهوشي يا بيحسي قسمتي از بدن يا تمامي بدن: در اين حالت بدن حساسيت شديدتري نسبت به زنبور عسل نشان داده و
ماهسچهها بحالت فلج درميآيد.
-5 حساسيت شديد يا بحراني: در اين حالت كه زهر روي سلسله اعصاب اثر ميگذارد، عكسالعمل بسيار شديد بوده و شخص با
اختلالات فيزيولوژيكي حاد مثل تنگي نفس شديد، اختلالات قلبي يا انقباضات وريدي و غيره روبرو ميگردد و گاهي ممكن
است در مدت نيم ساعت باعث مرگ شود.
لازم به تذكر است كه اينگونه عكسالعمل بسيار نادر ميباشد ولي در صورت مشاهده بايد بلافاصله شخص بيمار را به مركز پزشكي
منتقل نمود و با قرار دادن كيسه يخ روي بدن و تزريق آدرنالين و آنتيهيستامين نسبت به نجات جان وي اقدام نمود.
قابل توجه است كه بعضي افراد فقط يك يا چند نوع عكيالعملهاي ياد شده را از خود نشان ميدهند و عدهاي ديگر همه آنها را خيلي
سريع منعكسو علائم يا عوارضآن پس از چند ساعت تا چند روز كاملاً از بين خواهند رفت.
ايتفاده از زهر زنبور عسل براي درمكان بعضي از بيماريهاي انسان
از زمانهاي بسيار قديم زهر زنبور عسل را براي معالجه بعضي از بيماريها خصوصاً رماتيسمهاي مفصلي و در دمفاصل و معالجه بيماران
مبتلا به حساسيت شديد به زهر زنبور عسل بكار بردهاند كه نتايج آن بسيار رضايتبخش بوده است.
انواع مختلف گردهافشاني
بطور كلي گردهافشاني بردو نوع است:
-1 گردهافشاني مستقيم
انتقال دانه گرده از بساك پرچمهاي يك گل برروي كلاله مادگي همان گل و يا گل ديگري كه داراي فرمول ژنيتيكي يكسان باشد.
گردهافشاني مستقيم ممكن است به دو صورت انجام شود.
الف- بدون دخالت عوامل گرده افشان: كه در اين صورت گرده گل در اثر رشد و نمو و حركت قسمتهاي مختلف يك گل به مادگي
همان گل و يا گلهاي مجاور انتقال مييابد.
ب- با كمك عوامل گرده افشان: در اين حالت گرده گل ممكن است با دخالت حشرات، باد، قوه جاذبه زمين و غيره به مادگي همان گل و
يا بهمادگي گلهاي همان گياه و يا به گاهائي از گياه ديگر كه داراي فرمول ژنيتيكي مشابه است منتقل شود.
-2 گرده افشاني غير مستقيم
انتقال دانه گرده از بساك گل يك به كلاله مادگي گل گياه ديگري كه داراي فرمول ژنيتيكي متفاوت ايت. اين عمل هميشه به وسيله
عوامل خارجي گرده افشان و معمولاً توسط حشرات و باد انجام ميشود.
حشرات يكي از مهمترين عوامل گرده افشان گياهان محسوب ميشوند. تقريباً در تمام راستة هاي حشرات، گونههائي هستند كه به نحوي
در گرده افشاني بعضي از گياهان دخالت دارند. اساساً گياهاني كه بهوسيله حشرات گردة افشاني ميشوند داراي گل هاي نسبتاً رنگي بوده
و مقدار گرده آنها كمتر از گياهاني است كه به وسيله باد يا پرندگان گردهافشاني ميشوند. ضمناً گرده اين گياهان چسبنده بوده و به بدن
حشرات ميچسبند. از بين راستة هاي فوق الذكر راسته بال غشائيان يا زنبورها در عمل گردهافشاني گياهان بيشترين اهميت را داشته و در
اين رابطه زنبور عسل رتبه اول را حائز است. زنبور عسل و ساير زنبورهاي وحشي گرده افشان از شهد .و گرده گلها براي تغذيه خود و
نتوزادانشان استفاده كرده و در جريان جمعآوري اين دو منبع غذايي، دانههاي گرده تصادفاً به موهاي سطح بدن آنها چسبيده و ضمن
ملاقات گلهاي مختلف آنها را گرده افشاني ميكنند.
دلايل برتري و موفقيت بيشتر زنبور عسل نسبت به ساير حشرات گرده افشان
-1 جمعيت زنبور عسل نسبت به ساير حشرات گرده افشان بسيار زياد ميباشد.
-2 شعاع پرواز زنبور عسل بيشتر است.
-3 وفاداري و پايبندي زنبور عسل بهيك گونه گياه موردنظر بيشتر است.
-4 وفاداري و پايبندي زنبور عسل به يك منطقه مورد نظر بيشتر است.
-5 تأثير سموم حشرهكش كه مصرف آنها روي محصولات كشاورزي معموا ميباشد روي زنبور عسل كمتر از ساير حشرات
گردهافشان اثر مينمايد. به عبارت ديگر به واسطه قدرت توليد نثل زياد و رفتارهاي بخصوصي زنبور عسل، جمعيتي از اين
حشره كه تحت تأثير سموم قرار گرفته و از بين ميروند سريعاً ترميم و جايگزين ميگردند.
-6 اطلاعات انسان در مورد پرورش، تكثير و نگهداري زنبور عسل بيشتر از ساير حشرات گرده افشان است.
-7 زنبور عسل علاوه بر نقش اصلياش در گردهافشاني گلها، توليد عسل، موم و ساير فرآوردههاي ديگر را مينمايد كه مورد
توجه بيشتر ميباشدو
-8 زنبور عسل را در هر شرايط آب و هوا ميتوان نگهداري نمود و سريعاً با آن شرايط سازش يافته و فعاليت مينمايد.
-9 اغلب حشرات در زمستان به خواب زمستانه ميروند در حالي كه زنبورعسل چنين رفتاري ندارد و متناسب با شرايط محيطي
فعاليت خود را تنظيم مينمايد.
-10 كلنيهاي زنبورعسل را ميتوان به راحتي به نقاط مختلف جابهجا نمود.
[/JUSTIFY]


چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 28 مهمان