زندگي اسرار آميز زنبور عسل

مطالب و مقالات ارسالی در مورد زنبورعسل و زنبورداری که توسط دوستان و کاربران ارسال شده است.
پرورش ملکه زنبورعسل,اصلاح نژاد,اصلاح نژاد,بيماريها وافات زنبورعسل,بازديد كندو و نگهداري,تجهيزات زنبورداري,لغات انگليسي زنبورعسل,اخبار و متفرقه,
شكل شناسي و فيزيولوژي,تغذيه زنبورعسل وزمستان گذراني

مدیر انجمن: mellifera

نمایه کاربر
mellifera
مدیر سایت زنبورعسل ایران
مدیر سایت زنبورعسل ایران
پست: 4166
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹, ۱۲:۰۰ ق.ظ
محل اقامت: آذربایجان شرقی-مرند
تشکر کرده: 4565 دفعه
تشکر شده: 2800 دفعه
تماس:

زندگي اسرار آميز زنبور عسل

پست توسط mellifera »

زندگي اسرار آميز زنبور عسل
[JUSTIFY]مقدمه حكيمه پويان
خداوند در سوره نحل مي‌فرمايد:
«پروردگارت به زنبور عسل وحي كرد (در طبيعت وي قرار داد) كه از كوه‌ها و درختانو از داربست‌هايي كه مي‌زنند، خانه‌هايي فراگير. سپس از همة ميوه‌ها (و شيرة درختانو گياهان) بخور، آن‌گاه راه‌هاي (غريزي) پروردگارت را (در تبديل مواد اوليه به عسل)به رامي و انقياد بپيما. از درون شكم آن‌ها مواد قابل آشاميدنِ رنگارنگي بيرون مي‌آيدكه در آن براي مردم شفا است. در حقيقت در اين نشانه‌اي است، براي گروهي كه مي‌انديشند».
باتوجه به اين آيات، خداوند در مرحله نخست به زنبور عسل مأموريت داد تا در کوه‌ها،در لابلاي شاخه‌هاي درختان و گاهي در کندوهايي که انسان‌ها برفراز داربست‌ها در اختيارشانمي‌گذارند، خانه سازي کند که اين لازمه زندگي و فعاليت‌هاي ديگر است و امتثال امر خداوندسبحان و رام بودن در اين امتثال، وظيفه و مأموريت دوم زنبور عسل مي‌باشد. سرانجام آخرينمرحله مأموريت آن‌ها، توليد عسل به رنگ‌هاي مختلف است که نوشيدني‌اي حلال، دارويي شفابخشو مهم براي انسان مي‌باشد.
زماني انسان به عظمت پروردگار پي مي‌برد که در حقيقت اهل تفکر و انديشه باشد. اينآيات در سرزمين مکه جايي که نه گل و گياهي و نه زنبور عسلي وجود داشت، با اين ظرافتبر پيامبر(ص) نازل شد.
در اين مقاله به جنبه علمي اين مأموريت‌ها به طور مختصر اشاره شده است و به اينوسيله، گامي كوچك به جهان پر از اسرار زندگي اين حشره گذاشته، تا به ذره‌اي از عظمتخالق اين مخلوق پر رمز و راز پي ببريم.
بحث:
شگفت آورترين برنامه زندگي زنبور عسل، ساخت خانه‌هاي شش ضلعي با ظرافت و مهندسيخاص مي‌باشد. خانه‌هايي که نقشة آن بسيار حساب شده و زواياي آن دقيق است. براي استفادهاز يک سطح، به گونه‌اي که هيچ قسمتي از آن هدر نرود و يا زواياي تنگ و تاريکي پيدانشود، بهترين راه، ساختِ خانه‌هاي شش ضلعي با زواياي مساوي است تا مأوايي مطمئن برايزندگي و پرورش نسل و ذخيره گرده گل، شهد و عسل باشد.
"مترلينگ" دانشمند معروف بلژيکي در کتاب زنبور عسل از يکي از دانشمندان،به نام "رايت" نقل مي‌کند: تنها سه روش علمي در هندسه براي تقسيم فاصله‌هايمنظم و ارتباط آن‌ها و ايجاد اشکال بزرگ و کوچک در دست است؛ اين سه شکل عبارت است ازمثلث قائم الزاويه، مربع و شش ضلعي. در ساختمان حجره‌هاي زنبور عسل از روش سوم استفادهشده است و اين شکل براي استحکام بنا مناسب تر است (؛زيرا اگر کمي دقت کنيم، مي‌بينيمکه شکل شش ضلعي از هر طرف مانند طاق‌هاي ضربي است که در برابر فشار حداکثر مقاومت رادارد، در حالي که مثلث و مربع در مقابل فشار بسيار آسيب پذير هستند). از اين گذشتهحجم بدن زنبور، به طور تقريبي استوانه‌اي شکل است و براي ورود و خروج در چنين خانه‌ايمناسب است.
پروردگار متعال در ابتداي آيه 69 سوره نحل به زنبور الهام مي‌کند که از تمام ثمراتبهره ببرد و راه‌هايي را که براي زنبور عسل تعيين شده به راحتي بپيمايد.
مأموريت اول
چگونه اين حشره جهت جمع آوري گرده گل و شهد، مسيرهاي طولاني را طي مي‌کند و دوبارهبه کندوي خود باز مي‌گردد؟ و اين شهد و گرده در کجا و به چه طريقي جمع آوري و حمل مي‌شود؟
زنبورعسل کارگر، با توجه به شرايط آب و هوايي و نياز کلني(كندو)، معمولا"21 روز پس از تولد،‌ قادر به جمع آوري شهد، گرده گل و آب است. وقتي زنبورعسل کارگر،شروع به جمع آوري گرده كند، ممکن است فقط به مدت چند روز يک نوع گل را ملاقات نمايد.25 درصد از زنبورهاي کارگر، گرده و 17 درصد از آنان شهد و گرده و ساير زنبوران فقطشهد جمع آوري مي‌کنند. از زنبوران کارگر جمع کننده گرده، فقط 3 تا 10درصد از زنبورانمخلوطي از گردة گل‌هاي مختلف را جمع آوري و به کندو حمل مي‌کنند. زنبورکارگر فعاليتخود را در يک منطقه خاص جغرافيايي متمرکز مي‌کند که مي‌تواند با توجه به ميزان دسترسيبه گياهان، جريان باد و موانع ديگر مانند درختان جنگل تغيير کند. هنگام برگشت به کلني،زنبور کارگر به طور متوسط 24 کيلومتر در ساعت سرعت پرواز دارد، ولي هنگام خروج از کلنيداراي سرعت پرواز متغيري بين 10 تا 29 کيلومتر در ساعت است. براي جمع آوري گرده، زنبورکارگر درفاصله 1تا4 کيلومتري از کندو پرواز مي‌نمايد. يک سفر رفت و برگشت به منظورجمع آوري نوش يا گرده بين 6 دقيقه تا 3ساعت متغير است. هر کارگر بين 8 تا 100گل راملاقاتمي‌کند و بين 12تا 29ميلي گرم گرده به همراه مي‌آورد و هر زنبور بين 6 تا 47 بار برايجمع آوري گرده به خارج از کندو پرواز مي‌کند.
زنبور گرده‌آور، منابع گرده را شناسايي مي‌نمايد. براي جمع آوري دانه گرده، برروي پرچم گل قرار مي‌گيرد و با حرکات آرواره‌ها و پاهاي جلو، دانه‌هاي گرده را از بساکپرچم بيرون مي‌برد؛ سپس آن‌ها را با سرعت به زير بدن خود برده و با کمي عسل، مرطوبو چسبنده مي‌کند تا ذرات گرده که به صورت پودر مي‌باشند، به يکديگر بچسبند. با اينكار به تدريج تودهاي بزرگ از دانه‌هاي گرده را به وجود مي‌آورد. اين توده‌ها با حرکاتيمنظم در اندامي به نام «سبد گرده»، بسته‌بندي مي‌شوند و به صورت دو برجستگي به نام«بار گرده»، در دوطرف پاهاي زنبورجمع آوري شده و به کندو حمل مي‌شوند. در مکانيسم جمعآوري دانه‌هاي گرده، وضعيت ساختماني پاهاي سوم زنبور عسل کارگر، از اهميت زيادي برخوداراست؛ زيرا ساق و اولين بند پنجه پاهاي عقب زنبور عسل به دليل پهن و بزرگ بودن با سايرپاها فرق مي‌کند. در زنبوران کارگر، اولين بند پنجه پاهاي عقب داراي موهاي رديفي شانهمانندي است که در زنبوران نر و ملکه وجود ندارد، که اين قسمت را در زنبوران کارگر «برسگرده» مي‌گويند. گرده‌هاي گل که توسط پاهاي جلويي و مياني بر روي برس گرده، منتقل مي‌شونداز حد فاصل بين پنجه و ساق پا حرکت داده شده و در روي قسمت فوقاني ساق پاهاي عقب جمعمي‌شوند كه اين قسمت را «سبد گرده» مي‌نامند.
در زنبور عسل، پاها علاوه براينکه نقش دستگاه حرکتي را دارند، براي جمع آوري گردهنيز تغيير شکل يافته‌اند؛ به گونه‌اي که لبه داخلي ساق پاهاي جلويي، داراي فرورفتگيعميقي در انتهاي قدامي بوده که در اصطلاح به «تميز کننده شاخک» معروف مي‌باشد و لبهخارجي آن از يک رديف موهاي ظريف، مانند دندانه شانه پوشيده شده است. وقتي اطراف شاخکآكنده از دانه‌هاي گرده شد، زنبورهاي کارگر آن‌ها را پاک کرده و در داخل اين فرورفتگيجمع مي‌نمايند (اندام تميزکننده شاخک در زنبور ملکه نيز وجود دارد). برس‌ها در سطحداخلي بند اول پاهاي جلويي و مياني قرار دارند. به وسيله پاهاي اول، دانه‌هاي گردهو ساير ذرات سر، چشم، قطعات دهاني و قسمت‌هاي جلوي بدن به پاهاي دوم منتقل مي‌گردند؛پاهاي دوم، گرده روي قفسه سينه و به ويژه سطح زيرين آن را جمع آوري و با گرده‌هاي دريافتياز پاهاي جلويي به پاهاي سوم منتقل مي‌کنند. ساق پاهاي سوم داراي سبد گرده مي‌باشدکه از يک فرورفتگي در سطح و چند رديف موهاي ظريف و بلند در اطراف آن به وجود آمده است.زنبور کارگر با حرکات منظم و ويژه‌اي قادر است دانه‌هاي گرده را که توسط برس‌ها جمعآوري کرده است، در سبد گرده قرار دهد و سپس به وسيله شهد، آن‌ها را مرطوب نموده و بهقرص‌هاي فشرده‌اي تبديل نمايد. پس از پر شدن سبد گرده، زنبور به کندو مراجعت مي‌کندو توده گرده را در اطراف منطقه پرورش لاروها ذخيره مي‌نمايد. سپس زنبورهاي کارگر ديگراين سلول‌ها را بازديد نموده و قطعات گرده را به وسيلة آرواره‌ها و سر کوبيدن در تهسلول، فشرده مي‌کنند تا ذرات هوا از آن‌ها خارج گردد و همچنين به وسيله بزاق آن رامرطوب کرده و مقداري عسل يا شهد به آن اضافه مي‌نمايند.پس از اينکه دو سوم ظرفيت يکسلول با گرده پر شد، سطح آن را با قشر نازکي از عسل مي‌پوشانند تا به طور مستقيم باهوا تماس نداشته باشد و فاسد نگردد. زنبورهاي عسل سلول‌هاي ذخيره گرده را هرگز مملواز گرده نمي‌کنند و روي آن‌ها را فقط به وسيله عسل مي‌پوشانند؛ اين در حالي است کهسطح سلول‌هاي ذخيره عسل را فقط با موم مي‌پوشانند.
جمع آوري نوش، تفاوت چنداني با جمع آوري گرده ندارند و در بعضي موارد،زنبور کارگرناگزير است که خرطوم خود را به داخل گل فرو ببرد تا معلوم شود در آن نوش وجود دارديا نه. در بعضي موارد ديگر، براي مشخص کردن محل نوش از حس ديدن استفاده مي‌کنند. اگربا يک دوربين عکاسي فرابنفش به گل‌ها نگاه کنيم، منظره‌اي از ديد زنبور عسل مشاهدهمي‌شود که در آن طرح‌هاي چشمگيري ظاهر مي‌گردد. خطوط روشني که ديده مي‌شود، به غددشهد در پايه گلبرگ مي‌رسد که در ظاهر زنبور را به منبع غذايي هدايت مي‌کند. اين علائمفرابنفش همچنين به زنبور کمک مي‌کند که انواع گل‌ها را که در نور مرئي مشابه مي‌باشند،از هم تشخيص دهد.
زنبورهاي جمع آوري نوش و گردة گل، در ظاهر هنگام ملاقات گل‌ها، بويي از خود بهجا مي‌گذارند؛ زيرا زنبوران به سمت گل‌هايي که به تازگي مورد ملاقات کارگران ديگر قرارگرفته‌اند، نمي‌روند. وقتي زنبور بارآور به کندو باز مي‌گردد، محمولة نوش را بين 3تا 4 زنبور کارگر ديگر تقسيم مي‌کند و با شاخک و پاهاي جلويي خود با آن‌ها تماس برقرار مي‌نمايد. اين زنبور، نوش را به صورت قطره‌اي به قاعدة خرطوم، بين آرواره‌هايبالا از دهان خودبر مي‌گرداند. زنبورهاي کارگر با خرطوم خود بدون آنکه قطره‌اي فروبيفتد، آن را به درون عسل‌دان(چينه دان) خود فرو مي‌برند. زنبور بارآور، سپس با پاهاخرطوم خود را تميز مي‌کنند و براي آوردن محمولة ديگر به خارج پرواز مي‌نمايند و بهمحض آنکه نوش به اندازه کافي دريافت کردند، به يک محل خلوت تر در کندو حرکت مي‌کنندو در حالي که سر خود را بالا نگه داشته، به کمک خرطوم و آرواره‌هاي خود، يک سري عملياتبراي تبخير نوش و مخلوط کردن آن با آنزيم ديازستاز و انورتاز انجام مي‌دهند. آنزيمانورتاز، ساکاروز را به گلوکز و فروکتوز(قند ميوه) تجزيه مي‌کند. محتويات عسل‌دان بهآرامي به دهان بر مي‌گردد. زنبور، نوش را در اين حالت به صورت قطره‌هاي کوچک و پهنبين آرواره‌هاي بالا و قاعدة خرطوم نگه مي‌دارد و خرطوم را پايين مي‌برد تا قطره درمجاورت هوا قرار گيرد و به اين ترتيب رطوبت نوش را تبخير مي‌کند. وقتي اين زنبور آمادهريختن نوش به داخل سلول گرديد، زير شکم خود رابالا نگاه مي‌دارد، داخل سلول مي‌شودو نوش را به داخل ديوارة سلول پخش مي‌کند. اين مواد از ديوارة سلول به سمت پايين سرازيرو در ته سلول جمع مي‌شوند. مقداري از رطوبت نوش در هنگام نقل و انتقال در داخل کندوتبخير مي‌شود و بقيه در داخل سلول و به وسيلة جريان هوا بخار مي‌شود. هر چه سرعت انتقالنوش به داخل کندو بيشتر باشد، به همان نسبت عمليات تبخير قبل از ذخيره در داخل سلولکمتر مي‌شود. در صورتي که در کندو فضاي کافي وجود نداشته باشد، نوش در سلول‌هاي بيشتريکه نيمه پر و در بسته نيستند، پخش مي‌گردد و به محض اينکه مقدار رطوبت عسل به کمتراز 20 درصد رسيد، کارگران درِ آن را با ورقة نازکي از موم مي‌پوشانند و آن را در برابرورود هوا غير قابل نفوذ مي‌کنند.
زنبور عسل داراي حواس هفتگانه است که هر کدام از اين حواس در زندگي پرتلاش اينحشره نقشي اساسي دارند. بينايي زنبور عسل به وسيله دو چشم مرکب و سه چشم ساده و بسيارريز که بين دو چشم مرکب و در وسط پيشاني قرار دارند، انجام مي‌گيرد. در مورد اين سهچشم و طرز فعاليت آن‌ها، هنوز اطلاع دقيقي در دست نيست، اما آنچه تاكنون از فعاليتآن‌ها به دست آمده، اين است که به زنبور مي‌فهمانند که نور از کدام سمت مي‌آيد و ياخورشيد در کدام سمت قرار دارد. کار اصلي بينايي، به عهدة دو چشم مرکب است. هر چشم ملکهو کارگر از 5000 و زنبور نر از 10000 چشم منفرد تشکيل شده است که هر چشم منفرد، فقطمقدار بسيار کوچکي از محيط خود را ضبط و تجسم مي‌نمايد و همه چشم‌ها با هم، محيط‌هايکوچک را موزائيک وار در مغز زنبور کنار هم گذاشته و وي را قادر به ديدن يک محيط بهنسبت وسيع مي‌نمايند. چشم زنبور عسل فاصله‌هاي نزديک را خيلي دقيق تشخيص مي‌دهد و هرحرکت مختصري مورد توجه آن قرار مي‌گيرد، با اين حال چشم‌هاي انسان اجسام را در حدود80 بار دقيق‌تر از چشم‌هاي زنبور عسل مي‌بيند.
زنبور عسل قادر نيست رنگ قرمز را تشخيص دهد، اما رنگ‌هاي فرابنفش که براي انسانفقط يک رنگ خيالي است و چشم‌هايش قدرت ديد و جذب آن را ندارد، امواجش به وسيله چشم‌هايزنبور عسل جذب شده و براي آن يک رنگ و يا حتي يک سلسله از رنگ‌هاي واقعي است. رنگ‌هاييرا که چشم‌هاي زنبور عسل قادر به تشخيص آن‌ها مي‌باشد، عبارتند از نارنجي، زرد، سبز،آبي، سبزآبي، آبي بنفش و فرابنفش. از بين اين رنگ‌ها زنبور رنگ نارنجي و سبز را بهزحمت از يکديگر مي‌تواند تشخيص دهد؛ برعکس رنگ‌هاي فرابنفش را خيلي راحت از همه رنگ‌هاتميز مي‌دهد. از بين گل‌ها، آن‌هايي كه رنگ‌هاي آبي و زرد دارند، براي زنبور عسل خيليواضح بوده و وي را جذب مي‌کنند، در صورتي‌ که به گل‌هاي قرمزرنگ توجهي ندارد و به طورمعمول هم روي آن‌ها نمي‌نشيند. گل شبدر قرمز گرچه به چشم ما قرمز است، ولي در حقيقتمخلوطي از رنگ‌هاي قرمز و آبي است. چشم‌هاي ما رنگ قرمز و چشم‌هاي زنبور عسل آن‌ راآبي مي‌بيند. در همين رابطه، گل خشخاش قرمز يا شقايق،باعث تعجب دانشمندان زنبور شناسشده است؛ زيرا ملاحظه كردند، با وجود اينکه زنبور، قادر به تشخيص رنگ قرمز نيست و بهطور معمول آن را خاکستري و اگر قرمز تيره باشد، سياه مي‌بيند و به همين دليل روي گل‌هايقرمز رنگ نمي‌نشيند، اما روي گل خشخاش با وجود رنگ قرمز تندش نشسته و از آن، گرده گلبسياري جمع‌آوري و به کندو حمل مي‌نمايد. اين امر باعث شد كه دانشمندان به تحقيق بپردازند.آن‌ها با استفاده از طيف‌نما متوجه شدند، نوري که از خورشيد بر روي گلبرگ‌هاي قرمزرنگ خشخاش مي‌تابد، مقدار زيادي اشعه فرابنفش از خود منعکس مي‌کند و چشم‌هاي زنبورکه در مقابل رنگ‌هاي فرابنفش حساسند، آن‌ها را دريافت و جذب مي‌کنند. بدين طريق همانگل خشخاش که رنگش در چشم ما قرمز تيره است، زنبور آن ‌را به رنگ فرابنفش مي‌بيند. گرچهقدرت بينايي زنبور عسل، ضعيف است، اما قدرت تشخيص رنگي قوي‌اي دارد و اگر در جمع آوريشهد، نقصي وجود داشته باشد، حس بينايي رنگي و حس بويايي، اين نقص و کمبود را جبرانمي‌کنند؛ و به وسيلة بوييدن، زنبور عسل قادر به تشخيص انواع گل‌ها و شهدشان از يکديگراست.
حس بويايي در زندگي زنبور عسل نقش بسيار مهمي دارد. مسئوليت بوييدن به عهده شاخک‌هايزنبور عسل است. قسمت اصلي هر شاخک از هشت قطعه متصل به هم درست شده است که در زير ميکروسکوپ،بر روي هر قطعه تعدادي برآمدگي و فرورفتگي ديده مي‌شود. از يک سو زير هر کدام از آن‌هااعصابي وجود دارد که وظيفة آن‌ها دريافت اثرات بو و انتقال آن به مغز، به منظور تشخيصو ايجاد عکس العمل است. برآمدگي‌ها بوها را خيلي سريع دريافت نموده و باعث مي‌شود کهزنبور خيلي سريع عکس العمل نشان دهد. در حالي که فرو رفتگي‌ها بوها را کمي ديرتر دريافتمي‌نمايند، اما در عوض مدت زيادي آن‌ها را داخل خود نگهداشته و از وضع، نوع و مقدارشبه طور دقيق آگاه شده و زنبور عسل را در جريان مي‌گذارد. قدرت بويايي زنبور عسل کميقوي‌تر از قدرت بويايي انسان است؛ پس بنابر اين باور عاميانه که زنبور عسل قادر است،بوي گل‌ها را از چند کيلومتري تشخيص داده و به سمتش پرواز کند، صحيح نمي‌باشد.
كار غده بويايي زنبور که در پشت او وجود دارد، تشخيص بوي جمعيت خودش است و به کمکآن فقط قادر است پس از پايان پرواز و به هنگام بازگشت، کندوي خود را از بين ساير کندوهايزنبورستان پيدا کرده و اشتباهي به کندوي ديگري وارد نشود.
از سوي ديگر، در بين فرورفتگي‌ها و برآمدگي‌هاي شاخک‌ها، تعداد زيادي مو ديده مي‌شودکه به کمک آن‌ها زنبور عسل اجسام مختلف را لمس مي‌کند. همين موهاي لامسه، در تعاملبا حس بويايي، باعث آن مي‌شوند که زنبور قادر گردد اجسام را سه بعدي ببويد؛ يعني بتواندفقط با بوييدن، شکل اجسام را تشخيص دهد، بدون اينکه جسم را ديده باشد. در بيني ما وساير پستانداران بين بويي كه از يک تکه موم کروي يا مکعبي مي‌آيد کوچک‌ترين فرقي حسنمي‌شود، هر دو بوي موم مي‌دهند، اما زنبور عسل بويي را که از يک تکه موم کروي شکلدريافت مي‌دارد، با بويي که از يک قطعه موم مکعب شکل دريافت مي‌نمايد، با هم بسيارتفاوت دارند؛ زيرا نزديک بودن سلول‌هاي حس بويايي با موهاي لامسه اين وضع خاص را درزنبور عسل ايجاد کرده که داراي اهميت است؛ زيرا زنبور به کمک آن در داخل کندوي باريکو بي نور، در لابلاي قاب‌ها و شانه‌ها مي‌تواند، محتويات هر يک از سلول‌هاي مومي راتشخيص دهد و بفهمد داخل هر يک از آن‌‌ها تخم وجود دارد يا لارو و حتي بزرگي لاروهارا دريابد، تا در صورت لزوم غذاي مورد احتياج همان سن از لاروها را در اختيارشان بگذاردو غذاي لاروهاي جوان با مسن‌ترها اشتباه نشود.
حس چشايي زنبور عسل طوري است که مزه‌هاي شيرين، ترش، تلخ و شور را تشخيص مي‌دهد،اما حس چشايي شيريني وي، از انسان ضعيف‌تر است و اين خود داراي حکمتي است؛ زيرا اينوضع سبب مي‌شود که زنبورعسل دنبال شهدهايي که کمتر مواد قندي دارند، نرفته و تنها درجستجوي شهدهاي غليظ باشد؛ در نتيجه انرژي‌اي که وي براي حمل هر کيلو شهد به کندو صرفمي‌نمايد، خيلي کمتر مي‌شود و نيز تبديل نمودن شهد غليظ به عسل به زمان و انرژي کمترينياز دارد که اين به نفع زنبور عسل است. بدين طريق وي قادر است در واحد زمان، مقداربيشتري عسل در کندو تهيه نمايد.
قندهاي موجود در شهد گل‌هايي که مورد استفاده زنبور عسل هستند، همگي از انواعيتشکيل شده‌اند که از نظر وي شيرين‌اند. مقدار قند در شهد گل‌ها بين 25 تا 75 درصد مي‌باشد.هرچه مقدار درصد قند شهد زيادتر باشد، زنبور عسل زودتر به سمت آن جلب مي‌شود.
حس سنجش گرما در زنبور عسل بسيار قوي و دقيق کار مي‌کند؛ اگر آن را با قدرت گرماسنجيانسان مقايسه نماييم، بايد بپذيريم که اين حس در انسان ضعيف و ناقص است. در حالي کهبدن ما قادر به تشخيص پايين و بالا رفتن دما تا 2 درجه سانتي گراد در طبيعت نيست ونمي‌تواند آن را حس کند، زنبور عسل مي‌تواند حتي تغييرات 2 /0 درجه سانتي گراد گرمارا به طور دقيق تشخيص دهد. وجود حس گرماسنجي براي آن است که گرماي داخلي کندو و گرمايمورد نياز نوزادانش تنظيم شود تا به آن‌ها آسيبي نرسد. پائين آمدن گرماي داخل کندواز مقدار 5/34 تا 5/ 35 درجه سانتي‌گراد، باعث طولاني‌تر شدن دوره رشد نوزادان گشتهو زنبورها با شکل‌هاي غير طبيعي و يا ناقص به دنيا مي‌آيند و بالا رفتن حرارت داخليکندو نيز باعث مرگ فوري لاروها و نوزادان مي‌گردد. زنبوران عسل اين مشکل را چگونه حلمي‌کنند؟
مأموريت دوم
هرگاه هواي داخل کندو سرد شود، زنبور‌ها نخست مقداري عسل مي‌خورند و آن‌گاه پهلوبه پهلو كنار يكديگر چسبيده و روي لاروها جمع مي‌شوند؛ سپس هر زنبور با لرزاندن عضلاتخود مقدار کمي گرما توليد مي‌نمايد که در مجموع، گرماي ايجاد شده براي برقراري تعادلگرمايي در کندو و گرم نمودن لاروها و نوزادان مناسب است. هرگاه هواي داخل کندو دماييبالاتر از 5/35 درجه داشته باشد، زنبورها روي قاب‌ها ايستاده و با حرکت دادن سريع بال‌هايشان،هواي داخلي را به جريان انداخته و آن‌ را به خارج از کندو مي‌فرستند تا هواي خنک بيرون،به داخل کندو بيايد و دماي محيط داخلي را حدود 35 درجه سانتي‌گراد پايين آورد. اگراين کار کافي نبود، تعدادي از زنبوران به خارج از کندو پرواز کرده، مقداري آب با خودبه داخل کندو حمل مي‌کنند و شروع به پاشيدن يا فوت کردن آب با فشار زياد به صورت ريزدر داخل کندو نموده و در همان حال روي موم‌ها مي‌ايستند و با به هم زدن بال‌هاي خود،گرماي داخل کندو را پايين مي‌آورند.
مرکز اصلي حس گرماسنجي زنبورها سلول‌هاي ويژه‌اي هستند که در شاخک‌هايشان قراردارند و به وسيله تعدادي عصب، با مغز در ارتباطند؛ بدين وسيله مغز، دائم از مقدار ووضع گرما در داخل کندو و به خصوص در نزديک لاروها و نوزادان آگاه گشته و جهت ثابت نگه‌داشتندما، دستورات لازم را صادر مي‌کند. در مورد حس شنوايي زنبور عسل بايد بدانيم كه زنبورفقط طول موج‌هاي خيلي بلند را دريافت و در مقابل آن‌ها واکنش نشان مي‌دهد و اين بهکمک شاخک‌ها که بايد به محل توليد صدا خيلي نزديک باشد ميسر مي‌گردد.
حس ديگري كه در زندگي زنبور عسل اثرات مهمي دارد "حس وقت‌شناسي" اوست.گياهاني وجود دارند که گل‌هايشان در ساعات معيني از روز باز بوده و زنبور با استفادهاز حس زمان‌شناسي در ساعاتي که اين گل باز است، به سمت آن پرواز مي‌کند و با اين كارانرژي‌شان را هدر نمي‌دهند. دسته ديگري از گل‌ها در ساعات به ‌خصوصي از روز (در اواسطصبح و ابتداي بعد از ظهر) بيشترين مقدار شهد و گرده را ترشح مي‌نمايند. زنبور با کمکحس وقت شناسي خود، هنگامي به سمت آن‌ها پرواز مي‌کند که بتواند بيشترين مقدار شهد وگرده را در کوتاه‌ترين زمان با خود به کندو حمل نمايد.
وقتي زنبوري براي نخستين بار شهد و يا گرده گلي را در جايي کشف مي‌کند، به مقداريکه لازم باشد از آن شهد يا گرده برداشته به کندو بر مي‌گردد. چند دقيقه بعد تعداديزنبور عسل به آنجا رفته و از آن پس، مرتب تعدادشان زياد و زيادتر مي‌گردد، بدون اينکهزنبور اول (زنبور کاشف) دوباره به محل عسل برگشته و زنبورهاي ديگر را به آنجا راهنماييکرده باشد. حال چگونه ممکن است چنين اتفاقي بيفتد؟
زنبوران کارگر که جمع آوري شهد يا گرده را به عهده دارند، بعد از مراجعت به کمکحركاتي مخصوص، ساير زنبوران را از محل و مقدار گرده مطلع مي‌نمايند. اگر فاصله کندوتا محل شهد کم باشد، زنبور عسل، روي قاب شروع به حركت دايره‌اي نموده و مرتب روي يکدايره حرکت مي‌کند. به محض اينکه به آخر دايره رسيد، ناگاه برگشته و از سمت مقابل بازروي همان دايره پرواز كرده و اين کار را بار‌ها و به سرعت تکرار مي‌کند. تعدادي اززنبوران متوجه اين حركت دايره‌اي شده، دنبالش مي‌روند و با شاخک‌ها پشت سر هم با بدناو تماس مي‌گيرند و طرز حركات او را خوب بررسي مي‌نمايند. آن‌گاه بدون استفاده از کمکديگري مستقيم و بدون اشتباه به همان مکان مي‌روند. حركت دايره‌اي معنايش اين است کهفاصله کندو تا محل شهد، کم است. اگر شهد طبيعي باشد در اين حال مقداري از بوي گل مزبوررا نيز با خود به کندو مي‌آورد تا کمي از آن ‌را بين زنبورهايي که تصميم به رفتن بهمحل شهد را خواهند گرفت، پخش نمايد و بدين وسيله آن‌ها راحت‌تر گل و گل‌هاي مورد نظررا پيدا کنند. اگر فاصله محل شهد تا کندو زياد باشد، وضع اين حركات عوض مي‌شود كه بهنام "رقص نيم دايره" معروف است. در اين حالت، زنبور نخست فاصله‌اي را مستقيمرفته، آن‌گاه به سمت چپ يک نيم دايره را طي مي‌نمايد تا به اول خط مستقيم برسد، بعددوباره همان خط مستقيم را طي نموده، سپس نيم دايره ديگري، اما اين بار برعکس دفعه پيشبه سمت راست ترسيم مي‌کند که اين دو نيم دايره با هم تقريباً يک دايره را به وجود مي‌آورند.سرعت حركات، رابطه معکوس با فاصله کندو تا محل شهد دارد؛ هرچه حركات آرام‌تر باشد،فاصله کندو تا محل شهد بيشتر است.
مأموريت سوم
ساخت عسل در کجا صورت مي‌گيرد؟ با بررسي ساختمان داخلي بدن (دستگاه گوارش) زنبورعسل مي‌توان پاسخ اين سؤال را يافت. زنبور عسل پس از مکيدن شهد گل به وسيله خرطوم،آن را از راه مري به داخل کيسه عسلي مي‌فرستد. در آنجا مقداري از آب آن از راه جدارکيسه، جذب خون شده و شهد کمي غليظ‌تر مي‌گردد. از طريق جدار کيسة عسلي، مقداري آنزيمدياستاز به داخل شهد غليظ شده، ريخته مي‌شود. همين دياستازها هستند که تمام خواص خوبو سلامتي آور را به عسل مي‌دهند. کيسه عسلي که محل ذخيرة عسل و شهد است، به وسيله يککانال قيفي شکل با روده مياني ارتباط دارد. هر زمان زنبور گرسنه شد، به کيسه عسلي بهوسيله ماهيچه‌هاي اطرافش، فشاري وارد مي‌آورد که در نتيجه آن، کانال قيفي شکل باز شدهو مقداري عسل يا شهد به روده مياني رانده مي‌شود و در آنجا جذب بدن زنبور گشته و باعثرفع گرسنگي‌اش مي‌گردد. زنبور بقيه شهد را به کندويش حمل مي‌کند. روده مياني به رودهکوچک و روده کوچک به مخزن وصل است. در مخزن سه غده به‌ نام «غدد مخزني» وجود دارد کهکار آن‌ها ضد عفوني دائمي مدفوع‌هايي است كه در آنجا ذخيره شده‌اند. در نقاط سرد سيرکشور، در روزهاي سرد زمستاني که زنبورها گاهي بيش از يک ماه قادر به پرواز نمي‌باشندو ناچارند مدفوعشان را در تمام اين مدت در داخل بدنشان نگه دارند، ترشحات اين غدد مانعپوسيدگي مدفوع و در نتيجه مانع پوسيدگي روده و مرگ زنبور مي‌گردد. زنبور عسل فقط درحال پرواز و در خارج از کندو قادر به دفع مدفوع است (تنها ملکه از اين قاعده مستثنااست و کارگران مدفوعش رابه خارج از کندو حمل مي‌کنند). با توجه به مطالب گفته شده،اين باور كه در بين عوام معروف است: «عسل مدفوع زنبورعسل مي‌باشد»، غلط بوده و هيچرابطه‌اي بين عسل و مدفوع زنبور عسل وجود ندارد. اين حشره تميز، مادة مغذي و داروييشفابخش مي‌سازد که داراي خواص ويژه است:
هر ترکيب آلي طبيعي بکر که در محيط آزاد وجود دارد، سريع به وسيله موجودات زندةذره بيني کشف مي‌گردد و مورد استفاده قرار گرفته و فاسد مي‌شود، اما درعسل و شهد، وجودسه عامل «قدرت اسيدي»،«فشار اسمزي» و «خاصيت ضدميکروبي» بخش عمده فعاليت ضد ميکروبيرا بر عهده دارند.
قدرت اسيدي عسل بين2 /3 تا5/4 مي‌باشد؛ اين ميزان، به تنهايي قادر به جلوگيري ازرشد بسياري از باکتري‌ها خواهد بود. از بين اسيدهاي يافت شده در عسل، گلوکونيک اسيد،بيشترين مقدار را به خود اختصاص داده است.
عسل، محلولي فوق اشباع از کربوهيدرات‌هاست. چنين حالتي، عسل را به صورت محيطي بافشار اسمزي بالا در آورده است. هنگامي که يک موجود تک سلولي وارد چنين محيطي شود، اختلاففشار اسمزي، به حدي بالاست که موجود تک سلولي به سبب خاصيت اسمزي، آب خود را از دستمي‌دهد و ادامة آبگيري، در نهايت موجود زنده را خواهد کشت.
برخي محققان بر اين عقيده‌اند که آزاد شدن و تجمع هيدروژن پروکسيد از طريق سيستمآنزيمي گلوکز اکسيداز موجود در عسل، منشأ خاصيت ضد ميکروبي عسل است. ماده گلوکز اکسيدازدر غدد زير حلقي زنبور موجود است. اين غدد در زنبورهاي جوان پرستار که فعالانه به لاروهاغذا مي‌دهند، بيشترين توسعه را يافته‌اند. بعد از اينکه زنبور پرستار وظيفة خود راانجام داد، اين غدد تحليل مي‌رود و توليد ژله سلطنتي (ژله رويال) متوقف مي‌شود، اماترشح آنزيم گلوکز اکسيداز ادامه دارد.
عسل ويژگي‌هاي کمياب و خاصي دارد: مزه‌اش گواراست. دارويي مؤثر و محصول غذايي بسيارعالي است. دارويي که جوانان و پيران هميشه آن را با کمال ميل مي‌خورند. مي‌توان آنرا همان‌طور که هست يا آميخته با ساير غذاهايي که ارزش آن را بالا مي‌برد، مصرف کرد.از نظر دارويي، بهتر است که به صورت محلول در آيد. استنشاق عسل بر مخاط بيني و گلوو همچنين روي شش‌ها اثر مي‌گذارد و از آنجا به خون مي‌رود. بدين ترتيب، به نظر مي‌رسدبخور عسل، موجب از بين رفتن باکتري‌هاي موضعي و به طور کلي تقويت بدن مي‌شود و در درمانزکام، ورم حلق و ورم حنجره مؤثر است.
در بيماري‌هاي کبد که سوخت و ساز کلي، مختل شده، عسل داراي اهميت عمده اي است:اثر عسل مربوط به ترکيب شيميايي و زيست شناختي آن و به ويژه مقدار زياد گلوکز آن است؛گلوکز، ذخيره گليکوژن را در کبد افزايش مي‌دهد. کبد مانند يک صافي مواد سمي را از بدنبيرون مي‌کند و وجود گليکوژن اين کنش را نيرو مي‌بخشد.
عسل پوست را نرم و به بافت‌هاي پوششي و همچنين انشعابات عصبي زير پوستي غذا مي‌رساند،ترشحات پوستي راجذب مي‌کند و نقش ضد عفوني کننده دارد و در بهبود سريع‌تر زخم‌هاي عميق،بسيار مفيد است. عسل همچنين در بيماري‌هاي قلبي، عصبي و دستگاه گوارش مؤثر است.

[RIGHT]ترکيب شيميايي عسل[/RIGHT][/JUSTIFY][TABLE] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]اجزای اصلی[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]درصد[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]اجزای فرعی[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]آب[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


2/17[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]به صورت رطوبت طبيعي [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]قند‌ها[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


59/70[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


فروکتوز،گلوکز،ساکاروز،مالتوز و... [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]پروتئين[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


26/0[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


اسيد آمينه‌هاي مختلف، کلين، استيل کلين [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]مواد معدني[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


17/0[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


نمک‌هاي سديم،پتاسيم، کلسيم، آهن، منگنز، مس، منيزيم و فسفات‌ها [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]ويتامين‌ها دياستازها و ساير مواد د[/COLOR][COLOR=#NaNNaNNaN]یگر[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


21 /1[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]ب1،ب2،ب3، ب5،ب6،اي،کا،سي آميلاز، کاتالاز، فسفتاز،گلوکز اکسيداز و...[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]مواد اسيدي[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


57/0[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


گلوکونيک،استيک، بوتريک،سيتريک فرميک، لاکتيک،مالتيک، اگزاليک، تاتريک،پيروويک، سوکسينيک،تارتريک،آلفايا بتا گلسيروفسفات و..... [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR][/TABLE]رنگ عسل گياهان





مختلف






[TABLE] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]نام گياه[/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]





رنگ عسل
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]اقاقيا[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


روشن مثل آب [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]افرا [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]ليمويي [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]اسپرس [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


زرد طلايي [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]انواع ميوه‌ها[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


زرد متمايل به قهوه‌اي[/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]شبدر سرخ[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]زرد قرمز [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]زيرفون زرد[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]متمايل به سبز [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]گل قاصدك[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT]


[COLOR=#NaNNaNNaN]


زرد تيره [/COLOR]
[/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]نارون[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]قهوه‌اي [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR] [TR] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]صنوبر[/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [TD] [LEFT ALIGN=RIGHT][COLOR=#NaNNaNNaN]زبان گنجشک سبز تيره تا سياه [/COLOR][/LEFT ALIGN][/TD] [/TR][/TABLE][JUSTIFY] [/JUSTIFY]
www.j-alzahra.ir


چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: Bing [Bot] و 45 مهمان